جدول جو
جدول جو

معنی رام رایش - جستجوی لغت در جدول جو

رام رایش
نام وزیر ’هداهاد’ یا ’هداد’بن عمر بن سراحیل بن رایش پدر بلقیس معروف، رجوع به مجمل التواریخ و القصص ص 156 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از خام رای
تصویر خام رای
کسی که رای و اندیشۀ خام دارد، آنکه رای و عقل درست ندارد، برای مثال تو ای طفل ناپختۀ خام رای / مزن پنجه در شیر جنگ آزمای (نظامی۵ - ۸۲۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خام ریش
تصویر خام ریش
نادان، احمق، کودن، کم خرد، ابله، کم عقل، تاریک مغز، انوک، لاده، کاغه، فغاک، شیشه گردن، گردنگل، خرطبع، خل، چل، دنگ، غتفره، دبنگ، دنگل، نابخرد، کانا، گول، بدخرد، تپنکوز، غمر، کهسله، ریش کاو، سبک رای، بی عقل، کردنگ برای مثال جمع آمد صد هزاران خام ریش / صید او گشته چو او از ابلهیش (مولوی - ۳۷۵)
فرهنگ فارسی عمید
مسخره، (اشتنگاس) (آنندراج)، ملعبه، دلقک، بی عقل، (غیاث اللغات)، احمق، نادان:
جمع آمد صد هزاران خام ریش
صید او گشته چو او از ابلهیش،
(مثنوی)
لغت نامه دهخدا
خام رای، ناقص عقل، (آنندراج) (اشتنگاس) :
تویی طفل ناپخته و خام رای
مزن پنجه با شیر جنگ آزمای،
نظامی (ازآنندراج)،
گر سوخته دل نه خام رایی
چون سوختگان سیه چرایی ؟
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از خام ریش
تصویر خام ریش
نادان، احمق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خام رای
تصویر خام رای
ناقص عقل
فرهنگ لغت هوشیار